آلما حسني

بسياري از افراد مدام نگران سلامتي خود هستند و نگران هستند كه علائم بيماري هاي مشكلات را داشته باشند. نام اين اختلال وسواس خود بيمار پنداري(hypochondria) مي باشد كه در اين مقاله به درمان و شرح اين بيماري پرداخته شده است.

احتمالا تابحال در اطرافيان خود با افرادي برخورد داشته ايد كه مدام نگران سلامتي خود هستند، از بيماري زياد حرف مي زنند و دل مشغولي زيادي در خصوص اين موارد دارند. در بسياري از موارد ممكن است شما سعي كرده باشيد فرد را متقاعد كنيد كه افكار اشتباهي دارد و اوضاع آنطور كه او فكر مي كند بد نيست، اما مجدد مشاهده مي كنيد كه نگراني هاي فرد به قوه خود باقي مانده اند، يا اينكه ممكن است خودتان چنين علائمي داشته باشيد و چنين تفكرات و دل مشغولي هايي خودتان را درمانده كرده باشد. 

چنين مواردي نشان دهنده وسواس بيمار پنداري هستند كه البته نام دقيق اين اختلال، خود بيمار پنداري يا هيپوكندريا (hypochondria) است. كه در اين مقاله براي شرح اين اختلال از اصطلاح تخصصي آن يعني خودبيمارپنداري استفاده مي كنيم.

علائم خود بيمار انگاري

افراد خود بيمار انگار از ابتلا شدن به بيماري هاي خاص به شدت هراس دارند يا در اكثر مواقع معتقدند كه مبتلا به بيماري غيرقابل درماني هستند و اين افكار و اعتقادات در حالي است كه واكنش هاي جسماني آن ها سالم است. اين افراد رويدادهاي طبيعي بدن را سوء تعبير مي كنند يا آن ها را بسيار بزرگتر جلوه مي دهند. در واقع تعابير غير واقعي يا نادرست علائم سبب خود بيمارپنداري مي شود.

ضابطه اصلي خود بيمارپنداري، ترس از ابتلا به يك بيماري جدي است.

اين اختلال داراي شدت هاي هذياني نيست و بيمار مي تواند جنبه هاي افراطي ترس هايش را بپذيرد. 

افراد مبتلا معمولا در تشريح دقيق نشانه هاي مرضي خود ناتوان هستند و توجه آن ها همواره در جهت ظهور بيماري هاي جديد است. 

اين افراد مدام در اينترنت در حال جستجوي علائم و دلايل بيماري ها هستند و مدام وضعيت سلامتي خود را با ديگران مقايسه مي كنند، نگراني شديد در مورد وضعيت سلامتي افراد نزديك و همينطور بررسي مكرر فشار خون و دماي بدن از جمله خصوصيات رفتاري اين افراد مي باشد.

در اين افراد ترس يا اضطرابي كه در اكثر افراد مبتلا به بيماري واقعي وجود دارد ملاحظه نمي شود اما معمولا اشتغالي ذهني مرضي درباره بيماري دارند. 

اين اختلال در كتاب راهنماي تشخيصي اختلالات رواني به دو بخش تقسيم شده است:

1. اختلال علائم جسماني كه شامل افرادي مي شود كه علائم جسماني خفيفي را مشاهده مي كنند و اين علائم جسماني را به بدترين حالت ممكن تفسير مي كنند و تصور مي كنند كه مبتلا به بيماري صعب العلاجي هستند.
2. اختلال اضطراب بيماري كه شامل افرادي مي شود كه علائم جسماني خاصي را مشاهده نمي كنند ولي به طور مكرر نگران هستند كه مبادا به يك بيماري مبتلا شوند.

سه خصوصيت عمده اختلال خودبيمارانگاري

1. اشتغال ذهني درباره بدن و اعمال بدن: فرد تمايل به خود - مشاهده گري دارد، نسبت به احساس هاي بدني خود بيش از حد حساس است و هنگامي كه متوجه سمپتوم هاي ناخوشايند و غيرعادي مي شود در ذهنش آژير خطر به صدا درمي آيد.
2. فوبياي بيماري (بيماري هراسي): فرد از مبتلا بودن به يك بيماري جدي يا مردن به دليل يك بيماري ناگهاني هراس دارد. در اين افراد ترس از پيري و مرگ نيز وجود دارد.
3. ايمان به بيماري (اعتقاد راسخ به مريض بودن): حتي بعد از معاينات مكرر توسط پزشك و قوت قلب هاي بي پايان از سمت دوستان و اعضاي خانواده فرد بازهم باور دارد كه مريض است و پزشك نتوانسته است بيماري او را تشخيص دهد.

البته لازم به ذكر است كه فرد خودبيمارانگار لزوما به طور مكرر به پزشك مراجعه نمي كند، برخي از افراد مبتلا به خود بيمارانگاري، روشي اجتنابي رو به كار مي گيرند و به دليل ترس از روبرو شدن و آگاه شدن از وجود بيماري هاي صعب العلاج  در بدنشان، مدام رفتن به دكتر را به تعويق مي اندازند و با اينكه مدام نگران مبتلا شدن خودشان به بيماري خاص هستند از مراجعه به پزشك اجتناب مي كنند. اين افراد مدام سعي مي كنند افكار منفي خود را سركوب كنند اما موفق نمي شوند، در واقع هرچه بيشتر براي سركوب افكار منفي شان تلاش مي كنند و هرچه بيشتر مراجعه به پزشك را به تعويق مي اندازند اضطرابشان شديدتر مي شود.

ملاك تشخيصي اختلال خودبيمارانگاري

• افراد مبتلا به اشتغال ذهني شديد ترس از بيمار شدن و بيمار بودن دارند.
• نشانه هاي جسماني در فرد وجود ندارد و اگر هم وجود دارد بسيار خفيف است و اصلا تهديد آميز نيست.
• اشتغال دهني اين افراد در مورد بيماري به رغم ارزيابي پزشكي و غير منطقي بودن ادامه دارد.
• رفتارهاي فرد در مورد سلامتي بسيار افراطي است.
• اشتغال ذهني فرد در مورد بيماري باعث اختلال در زندگي او شده و در واقع تمام زندگي او را تحت الشعاع قرار داده است.
• نشانه هاي فرد بيشتر از 6 ماه است كه ادامه دارد.
• اشتغال ذهني فرد نسبت به بيماري با نشانه هاي هيچ اختلال ديگري قابل توجيه نيست.

در بين بيماري هايي كه ذهن افراد مبتلا به خودبيمارانگار را به خود مشغول مي كند بيماري سرطان، ايدز و در دو سال اخير كرونا، فراواني بيشتري دارند.

ترس و درگيري ذهني در مورد سرطان در افراد خودبيمارانگار

افرادي كه درگيري ذهني شديد نسبت به سرطان دارند هر نوع علامت ساده اي را مربوط به سرطان مي دانند، به عنوان مثال علائم سرماخوردگي، سردرد، دل درد و هرچيز ديگري را به علائم سرطان ربط مي دهند و به سرعت شروع به سرچ در گوگل در اين مورد مي كنند و با اين كار اضطراب خود را شدت مي بخشند. مثلا اگر در نشانه هاي تومور مغزي نوشته شده باشد كه يكي از علائم سردرد است، فرد خودبيمار انگار با هر سردردي احتمال مبتلا شدن به تومور مغزي را مي دهد و ديگر به اين فكر نمي كند كه سردرد مي تواند دلايل مختلف ديگري هم داشته باشد در واقع اين فرد بدترين حالت ممكن را در نظر مي گيرد.

• ترس و درگيري ذهني درمورد ايدز

همه ما شنيده ايم كه ايدز از طريق رابطه جنسي پرخطر و استفاده از سرم تزريقي آلوده انتقال پيدا مي كند و در برخي موارد در صورت عدم بهداشت مكان هايي مثل آرايشگاه يا مطب دندانپزشكي از طريق وسايل آلوده در آرايشگاه ها و دندانپزشكي ها امكان انتقال وجود دارد.

 افراد خودبيمارانگار بدون اينكه رفتار جنسي پرخطر داشته باشند و بدون اينكه از سرم تزريي آلوده استفاده كرده باشند مدام ترس از ابتلا به ايدز دارند يعني به محض مراجعه به آرايشگاه يا مطب دندانپزشكي دچار ترس شديد و دل مشغولي شديد نسبت به اين مسئله مي شوند در صورتي كه افرادي كه خودبيمار انگار نيستند احتمال رعايت بهداشت در مطب و آرايشگاه را بيشتر از عدم رعايت آن مي دانند و با وجود اطلاعاتي در اين مورد دارند با هربار مراجعه، استرس و درگيري ذهني نسبت به اين مسئله پيدا نمي كنند.

• ترس از كرونا

بيماري كرونا تاثير بسيار زيادي در زندگي افراد در همه نقاط جهان گذاشت و ترس از بيماري و خودبيمار انگاري را بسيار افزايش داد. مي توانيم بگوييم در حال حاضر خودبيمارانگاري در مورد كورونا يكي از شايع ترين موارد است كه افراد بسياري از آن رنج مي برند. افرادي هستند كه مراقبت هاي بسيار وسواسي دارند ولي در عين حال به شدت در مورد مبتلا شدن به بيماري كرونا نگراني درگيري ذهني دارند و هر نشانه كوچكي را به كرونا ربط مي دهند. طبيعي است كه اين ميزان درگيري ذهني اضطراب و استرس شديدي را به فرد وارد مي كند و زندگي فرد تحت تاثير اين ميزان از اضطراب به شدت مختل مي شود.

رابطه اختلال خودبيمار پنداري با وسواس

اگرچه اين دو اختلال دو بيماري متفاوت از هم هستند اما برخي از علائم اختلال خودبيمار پنداري و اختلال وسواس عملي با يكديگر همپوشاني دارند. به اين صورت كه مي توانيم بگوييم برخي از افراد مبتلا به وسواس به خودبيمار انگاري نيز مبتلا هستند  اما لزوما اين مسئله در مورد همه افراد صدق نمي كند يعني نمي توانيم بگوييم كه هر فرد مبتلا به وسواس لزوما خود بيمار پندار است.

علت اختلال خود بيمارپنداري

علت بروز اين اختلال را مي توان با استفاده از سه ديدگاه شناختي، روان پويشي و يادگيري اجتماعي تفسير كرد.

• ديدگاه شناختي: بر اساس ديدگاه شناختي، تعبير نادرست علائم، منجر به خود بيمارانگاري فرد شده است. تحقيقات نشان داده است كه اين افراد آستانه تحمل پايين تري در برابر ناراحتي هاي جسماني دارند و به دليل سوء تعبير علائم و طرح هاي شناختي اشتباه، مدام به خود هشدار بيماري مي دهند.
• ديدگاه روان پويشي: بر اساس اين ديدگاه، اميال پرخاشگرانه و خصمانه نسبت به ديگران، به علائم جسمي تبديل مي شود. در واقع بر اساس اين ديدگاه، خودبيمار انگاري، دفاعي در مقابل احساس گناه، احساس شرارت ذاتي و احترام به نفس پايين است و نشانه اي از توجه مفرط به خود مي باشد و درد و رنج جسمي وسيله اي براي جبران و كفاره دادن (ابطال) مي شود و به صورت استحقاق تنبيه براي كارهاي نادرست گذشته (خواه واقعي، خواه خيالي) تجربه مي شود.
• ديدگاه يادگيري اجتماعي: بر اساس اين ديدگاه، همسان سازي با والدين و ديگر اعضاء خانواده، توجه بيش از حد والدين به كودك، آسيب يا بيماري هاي اوليه دوره كودكي عامل به وجود آمدن اين اختلال مي باشد. طبق ديدگاه يادگيري اجتماعي بيماري هاي جدي يكي از اعضاي خانواده نيز مي تواند دليلي براي بروز اختلال باشد.

استرس و اضطراب شديد و اختلالات رواني ديگر مثل وسواس، اضطراب و افسردگي نيز مي توانند فرد را مستعد ابتلا به اين بيماري كنند.

همچنين اگر خانواده فرد، سابقه اختلالاتي مثل اضطراب و افسردگي و ديگر اختلالات رواني را داشته باشند، نقش ژنتيك را نيز در بروز اين اختلال مي توانيم موثر بدانيم.

منبع : بهترين و سريع ترين درمان وسواس خود بيمار پنداري

بازي درماني يك مداخله موثر و مناسب براي درمان و شناسايي اختلالات كودك و درمان آن مي باشد علاوه بر اين بازي درماني به تخليه انرژي كودك و افزايش آرامش او كمك مي كند. در اين مقاله به بازي درماني براي كمك به بروز احساسات كودكان مي پردازيم.

برنامه نمايش تلويزيوني

مقدمه

بيش تر كودكان از بيان و بروز احساسات خود در مورد مسائل و موضوعات ناراحت كننده و تلخ خودداري مي كنند علاوه بر اين اين كودكان در برابر درمان نيز مقاومت مي ورزند و اعتمادي به بزرگسالان ندارند. اين موضوع مي توان درمان آن ها را بسيار مشكل سازد بنابراين معمولا والدين و معلمان در اين شرايط به دنبال راهي براي بهبود شرايط مي گردند.

نكته جالب توجه اين است كه اين كودكان به بازي درماني به طور مثبتي پاسخ مي دهند. اين تكنيك كه در ادامه به طور كامل توضيح داده مي شود  كودكان آسيب ديده را به طور جالبي سرگرم مي كند و به آن ها كمك مي كند تا بهتر احساسات خود را بيان كنند.

به خاطر داشته باشيد كه تكنيك برنامه نمايش تلويزيوني جزو تكنيك هاي داستان گويي است كه موارد ديگر آن در مقالات ديگر ذكر شده است.

بررسي

با استفاده از تكنيك هايي كه فاصله عاطفي ايجاد مي كند مي توان ماهيت تهديدآميز اتفاقات آسيب زا را كاهش داد. تكنيكي كه در اين بخش گفته مي شود براي كودكان بسيار مناسب است زيرا كودكان به راحتي با تلويزيون و برنامه هاي آن ارتباط برقرار مي كنند و اين امر باعث مي شود تا كودكان بهتر با بزرگسالان ارتباط برقرار كنند.

وسايل مورد نياز:

• برگه هايي كه در آن طرح تلويزيون كشيده شده باشند. 
• ماژيك و خودكار و وسايل نقاشي

فعاليت

در ابتدا درمانگر بايد صفحاتي را براي داستان آماده كند اين كار را مي توان با كامپيوتر يا دست ساز انجام داد. دور اين كاغذها بايد يك تلويزيون رسم شود(يك مستطيل با يك دايره كوچك كه شبيه شكل تلويزيون شود)

سپس درمانگر بايد چند برگه و قلم و ماژيك به كودكان بدهد و به كودك توضيح دهد كه كودك بايد روي كاغذ داستاني بنويسيد. در ابتدا بايد نام برنامه تلويزيوني مشخص شود. درمانگر بايد از كودكان بخواهد تا جاي خالي را پر كنند، "برنامه..." بسياري از كودكان نام خود را انتخاب مي كنند مثلا برنامه سارا يا برنامه محمد. بسياري هم ممكن است يك نام خيالي يا نامي كه در جايي شنيده اند را انتخاب كنند.

عنوان برنامه بايد همراه با يك نقاشي در صفحه اول كشيده شود. سپس كودك بايد شروع به ساختن داستان كند درمانگر نيز مي تواند او را در اين راه هدايت كند مثلا خود درمانگر هم مي تواند صفحاتي را پر كند و آن را نشان آن ها بدهد مثلا مي تواند براي برگه دوم بنويسيد" سلام بر همگي به برنامه سارا خوش آمده ايد امروز قرار است...." و كودك بايد جاي خالي را پر كند. درمانگر نبايد بيش از اندازه كودك را رهنمايي كند و بايد به كودك اجازه دهد تا خود جاهاي خالي را پر كند و با اين كار احساسات خود را نشان دهد.

كودكان اين توانايي را دارند تا داستان هايي در مورد خودشان بسازند و درمانگر هم مي تواند با پرسيدن سوالاتي مانند "خوب بعدش چه شد؟ چطوري تمام ميشه" باعث شوند تا كودك بيش تر داستان خود را ادامه دهد.

در جلسات ديگر درمانگر مي تواند يك ايده براي داستان بيان كند مثلا بگويد " امروز بيايد يه داستان در مورد مدرسه بنويسيم" اين كار كمك مي كند تا كودك بر روي يك موضوع متمركز شود و احساسات خود را در مورد آن بيان كند.

برخي از كودكان يا نوجوانان در نوشتن يا خواندن مشكل دارند درمانگر بايد طوري جلسه را اداره كند كه دچار اضطراب و نگراني نشوند. برخي از كودكاني كه در برابر ابراز احساسات مقاومت مي كنند به شيوه اول كه پركردن جاي خالي بود بهتر واكنش نشان مي دهند. موضوعي كه درمانگر انتخاب مي كند بايد متناسب با مشكلات كودك باشد ولي لازم نيست به صورت خيلي مستقيم به آن پرداخته شود اين كار مي تواند كودك را مضطرب يا عصبي كند.

بياييد با ذكر يك مثال بهتر اين تكنيك را توضيح دهيم.

سارا تنها 12 سال دارد و در مدرسه مورد تهديد قرار مي گيرد ولي نگراني هاي خود را در خانه عنوان نمي كند.

برگه داستاني اول: برنامه سارا

برگه داستاني دوم: خانم ها و آقايان به برنامه سارا خوش آمديد در اين جلسه سارا به سياره اي ديگر سفر مي كند و با موجوداتي قوي و خشن روبرو مي شود.

برگه داستاني سوم: افراد غريبه او را اذيت مي كنند و سارا احساس بدبختي و نااميدي پيدا مي كند.

برگه داستاني چهارم: سارا آرزو مي كند كه كاش مي توانست غريبه ها را از بين ببرد و پيروز شود ولي او از آن ها مي ترسيد.

برگه داستاني پنجم: به مرور با بعضي از غريبه ها دوست مي شود و سارا غريبه هاي بد را به سياره ديگري فرستاد.

با پايان داستان درمانگر بايد به جاي تمركز بر پاسخ عاطفي كودك به داستان به تفسير داستان بپردازد. مي توان اين داستان را اجرا كرد يا نوار ويدئويي از آن تهيه كرد تا كودك علاقه بيش تري به آن پيدا كند.

كاربرد

تكنيك" برنامه تلويزيوني" براي كودكان خردسال و نوجوانان مناسب است. اين تكنيك نسبت به ديگر تكنيك ها بيش تر نوجوانان را جذب مي كند زيرا بقيه تكنيك ها براي آن ها بچگانه به نظر مي آيد. همان طور كه گفته شد اين برنامه ارزشمند به طور ويژه براي كودكاني مناسب است كه يك مشكل و حادثه بزرگ را پشت سر گذاشته اند و دوست ندارند در مورد آن با ديگران صحبت كنند. 

اين تكنيك باعث ايجاد فاصله عاطفي از مشكل مي شود و باعث مي شود كودك احساس راحتي پيدا كرده و به ديگران اعتماد كند. اگر اين تكنيك به طور درست انجام شود كودك علاقه دارد تا بار ديگر اين بازي را انجام دهد و برنامه مخصوص خود را داشته باشد بنابراين اين نقش درمانگر است كه كودك را به اين بازي علاقه مند كند.

تكنيك كيسه زباله

مقدمه

شايد شما هم با كودكاني مواجه شده باشيد كه به جاي برقراري ارتباط با ديگران (بزرگسالان يا كودكان) مشكلات و احساسات خود را مخفي مي كنند و از آشكار كردن مشكلشان مي ترسند و به وحشت مي افتند.

در اين حالت كودكان دچار مشكل ارتباطي و رهاسازي هيجانات خود مي شوند. والدين، اطرافيان و معلم آن ها ممكن است بارها از آن ها بپرسند كه مشكل او چيست ولي بيش تر اوقات كودكان پاسخ مي دهند كه "هيچي" 

در اينجا تكنيكي از دسته داستان گويي بيان شده است كه به كودك شما كمك مي كند تا احساسات خود را به شكل درست بروز دهد.

منطق

در درمان، تمركز و دقت كودك بر مشكلات و پيدا كردن راه درمان اهميت زيادي دارد. با اجراي اين تكنيك كودك مشكلاتي كه در خانه و مدرسه دارد را بر تكه اي كاغذ مي نويسند و سعي مي كند براي آن ها به دنبال راه حل بگردد. والدين نبايد در اين شرايط دخالت بكنند و بايد بگذارند تا كودك خود به تنهايي راه حل مشكلات خود را پيدا كند و احساس قدرت و كنترل بر مشكلات را پيدا كند.

در اين شرايط كودك در بيان مشكلات ناتوان است اما با افزايش قدرت حل مسئله مي تواند مشكل خود را ريشه كن كند.

منبع : بازي درماني براي كمك به بروز احساسات كودكان(2 بازي)

يكي از مشكلات بسياري از زوجين اضطراب و تنش مي باشد، در ادامه تستي طراحي شده است كه به شما نشان مي دهد تا چه اندازه مستعد تشويش و اضطراب هستيد، متاسفانه اين اضطراب مي تواند بر زندگي مشترك و رابطه شما تاثير زيادي بگذارد بنابراين اين مطلب را از دست ندهيد.

زنان عصبي و مضطرب معمولا تمايل زيادي به خوردن شيريني و شكلات دارند و گاهي براي مقابله با آن به مركز خريد و فروشگاه مي روند. مي توان گفت كه زنان هنگامي كه با فشار، تنش و اضطراب روبرو مي شوند بدون فكر كردن حرف مي زنند. از سوي ديگر مردان بدون فكر كردن عمل مي كنند.

به همين دليل است كه اكثر زندانيان سرتاسر دنيا مرد هستند و بيش تر افرادي كه به مشاور و روانكاو مراجعه مي كنند زن مي باشند.

زماني كه زن و مرد تنش و اضطراب زيادي دارند، عكس العمل متفاوتي از خود نشان مي دهند، كه اين عكس العمل مي تواند به زندگي مشتركشان آسيب برساند.

تست استرس و اضطراب

نتايج اين تست نشان خواهد داد كه تا چه اندازه مستعد اضطراب و تشويش هستيد و بي شك اين عوامل در رابطه و ازدواج شما تاثير منفي مي گذارند. 

كدام يك از گزينه هاي زير در مورد شما صدق مي كند:

1.در حال رفتن به محل كارتان هستيد ولي مجبور مي شويد كه سر راه خود به داروخانه برويد، در همين هنگام زن پيري همزمان با شما وارد داروخانه مي شود و در صف جلوي شما مي ايستند و سپس مفصل و با ذكر جزئيات و آرام آرام تك تك دردهاي خود را براي دكتر داروساز توضيح مي دهد، چه واكنشي نشان مي دهيد:

الف) لبخند مي زنم و با او خوش و بش مي كنم، اگر مجبور باشم پنج دقيقه بيش تر صبر مي كنم و برايم اهميتي نخواهد داشت(نوع1)

ب)احساس مي كنم كه مي خواهيم از عصبانيت منفجر شوم و حتي از عصبانيت بيخيال گرفتن دارو مي شوم و داروخانه را ترك مي كنم و يا يك جمله نيش دار و كنايه دار نثارش مي كنم. ( نوع3)

ج) اگر بيش از حد عجله داشته باشم مودبانه عذرخواهي مي كنم، صحبت هايش را قطع مي كنم و موقعيت خود را توضيح مي دهم و يا اجازه مي دهم كه پيرزن هركاري مي خواهد بكند و هرچقدر دلش مي خواهد حرف بزند (نوع2)

2.خود را براي كنفرانس آماده مي كنيد، از كارهايي كه بايد انجام دهيد ليستي فراهم كرده و استرس زيادي داريد، در همان لحظه مادرتان تلفن مي كند و مي خواهد بداند كه چه زماني به خانه او خواهيد رفت، پاسخ شما كدام گزينه است:

الف) از اين كه بي موقع به سر كارم زنگ زده عصباني شده و سر او داد مي زنم (قبلا به او گفته بودم كه فقط در فوريت ها و مواقع ضروري به محل كارم زنگ بزند) سپس قبل از آنكه گوشي را قطع كنم با عصبانيت مي گويم بخاطر اين كار احمقانه اي كه كرده اي ديگر به خانه ات نمي آيم. (نوع3)

ب)از آنجايي كه هنوز اندكي وقت دارم چند دقيقه اي را با او صحبت مي كنم (نوع1)

ج) خوشحالي خود را از اينكه به من زنگ زده است ابراز مي كنم و به او مي گويم كه وقتي براي صحبت كردن ندارم و شب خودم با او تماس خواهم گرفت (نوع2)

3.شب عيد نوروز است و بايد براي اعضاي خانواده خود هديه و كادو بخريد، پس مجبور هستيد كه به مركز شهر برويد و ساعت ها در ترافيك سنگين بمانيد، همسرتان نيز همراه شما است، او با حوصله و به آرامي يك يك مغازه ها را سرك كشيده اين در حالي كه شما عجله داريد مي خواهيد هرچه زودتر كادو را تهيه كنيد. چه واكنشي نشان مي دهيد:

الف) بعد از گذشت نيم ساعت دعوا و درگيري لفظي راه مي اندازم و مي گويم بهتر بود كه خودم به تنهايي و بدون تو به خريد مي آمدم. (نوع3)

ب) اجازه مي دهم كه وقتم را تلف كند و تمام وقت را به ديدن اجناس فروشگاه ها بگذراند، سپس در لحظه آخر به او يادآور مي شوم كه بايد هديه ها را خريداري كند، سپس مضطرب مي شود و باعجله و شتاب زده همه را خريداري مي كند. (نوع1)

ج)پيشنهاد مي كنم كه به طور موقت از يكديگر جدا شويم و بعد از دو ساعت كه خريدهايمان را انجام داديم در يك كافه يا رستوران به هم بپيونديم، با اين روش هردوي ما مي توانيم به خواسته ها و خريد هاي خود بپردازيم. (نوع2)

4.هنگامي كه تنش، اضطراب و فشار داريد چه رخ مي دهد؟

الف) پرخاشگر و بداخلاق مي شوم و اين امر بر شخصيت من تاثير منفي مي گذارد و گاهي نمي توانم رفتار يا گفتارم را كنترل كنم. (نوع3)

ب) اجازه نخواهم داد كه موضوعي من را ناراحت كند و همه چيز را به كيف و كفشم مي گيرم.(نوع1)

ج)بسته به موقعيت، رفتار مختلفي دارم و عملكرد من همواره به گونه اي است كه بتوانم مشكل را مصالحت آميز حل كنم و در هر شرايطي روش مختلفي براي كنترل اضطراب و فشار خود دارم (نوع2)

5. آيا مضطرب و نگران و گاهي عصبي مي شويد؟

الف) بله بسيار زياد(نوع3)

ب)نه به ندرت(نوع2)

ج)نه هرگز(نوع1)

پاسخ تست توانايي مقابله با تنش و اضطراب

زماني كه زن و مرد با اضطراب و فشار كاري دست و پنجه نرم مي كنند و تلاش مي كنند كه به گونه اي با آن مقابله كنند، در همين لحظه است كه رابطه آن ها دچار مشكل مي شود و بايد انتظار درگيري را داشته باشند، زيرا مردها از حرف زدن دست مي كشند و در خودشان فرو مي روند و زنان نيز از اين موضوع نگران شده و شروع به صحبت كردن مداوم مي كنند.

همين امر بستر ناراحتي بيش تر مردها را فراهم مي كند، در همين حال زن براي بهبود حال مردش تلاش مي كند و او را تشويق به حرف زدن مي كند و نمي داند كه اين كار را بدتر مي كند. 

در اين مواقع مرد دوست دارد كه تنها باشد و از نظر فيزيكي و جسماني نياز دارد كه جاي خود را تغيير دهد و در مقابل آن زن براي مواجه با فشار رواني اش دوست دارد بيش تر و بيش تر در مورد مشكلش صحبت كند و اين موضوع سبب ياس و نااميدي در مردان مي شود.

هنگامي كه مرد به محلي آرام يا جايي پناه مي برد مي خواهد در سكوت و خلوت شخصي خويش خود را بازيابي كند و زن در همين هنگام احساس طرد شدگي و دوست نداشتني بودن مي كند و به دوستان و مادر خود زنگ مي زند.

پيشنهاد: پيش از آنكه پاسخ تست را مطالعه فرماييد دقت داشته باشيد كه هرگاه احساس تنش، فشار و ناراحتي كرديد اين رفتارهاي مردانه و زنانه را در ذهن خود مرور كنيد تا از دعوا و بروز نزاع جلوگيري كنيد. حال نگاهي به پاسخ هاي خود بيندازيد و ببينيد كه چند بار گزينه نوع 1 چند بار گزينه نوع 2 و چند بار گزينه نوع3 را انتخاب كرده ايد و هركدام كه بيش ترين امتياز را كسب كرده است را مطالعه كنيد.

منبع : آيا اضطراب و تنش باعث طلاق مي شود؟+ تست اضطراب

برخي از افراد براي فرار از تنهايي و يا بيرون آمدن از خانه پدري تمايل دارند ازدواج كنند اما هدف از ازدواج بايد خود ازدواج باشد نه چيز ديگري، يعني هدف ازدواج شامل زوجيت، شريك يافتن، رشد و تكامل فردي و اجتماعي مي باشد. در اين مقاله به معايب و فوايد ازدواج براي فرار از تنهايي پرداخته شده است.

در وهله اول فرد بايد هدف خود را از ازدواج مشخص كند و به همين خاطر دلايل و انگيزه هاي ازدواج بسيار مهم مي باشد و بايد به خوبي آن ها را مورد بررسي قرار داد، بسياري از افراد به خاطر فرار از تنهايي و تجربه زندگي مشترك ازدواج كرده و به معيارهاي اصلي در انتخاب همسر توجهي ندارند و آن ها را ناديده مي گيرند.

در اين گونه ازدواج ها افراد با چالش ها و مشكلاتي رو به رو مي شوند كه در ادامه اين مقاله به بررسي پيامدهاي ازدواج به خاطر فرار از تنهايي مي پردازيم و راه هايي را براي حل آن ها در نظر مي گيريم براي اين كه با انگيزه هاي ازدواج آشنا شويد مي توانيد از مشاوره قبل ازدواج بهره بگيريد.

ازدواج به خاطر فرار از تنهايي

انگيزه هاي ازدواج بايد منطقي و از روي فكر باشد برخي از دختران مي ترسند تا آخر عمرشان تنها باشند و يا ديگران آن ها را به تمسخر بگيرند، در صورتي كه افراد به خاطر ترس از تنها ماندن و يا موارد مشابه تصميم به ازدواج مي گيرند، ملاك ها و معيارهاي ازدواج براي انتخاب همسر كاهش مي يابد در اين صورت دست به انتخاب هايي مي زنند كه واقعا مناسب آن ها نمي باشد.

هم چنين بايد به اين نكته توجه داشته باشيد كه با ازدواج  كردن تنهايي شما پر مي شود يا به عبارت ديگر با شخصي كه چشم بسته و بدون در نظر گرفتن معيارهاي عقلاني با او ازدواج كرده ايد مي تواند تنهايي شما را پر كند يا نه.

بسياري از پسران به خاطر فرار از تنهايي در محيط خانواده، علاقه بسياري به ازدواج دارند و به همين دليل با دختري كه شناخت كافي ندارند ازدواج مي كنند و تنها دليل ازدواج آن ها با بهانه عشق مي باشد، اين چنين ازدواج هايي چون بدون شناخت از طرف مقابل صورت گرفته است عمدتا به جدايي مي انجامد و با چالش هايي رو به رو خواهد شد.

معايب ازدواج به خاطر فرار از تنهايي

بسياري از افراد براي فرار از تنهايي و داشتن شريك عاطفي و جنسي به روابط خارج از چهارچوب ازدواج روي مي آورند در اين روابط هيچ گونه تعهدي وجود ندارد و تفاوت هاي در ديدگاه هاي دختر و پسر وجود دارد كه باعث به وجود آمدن چالش هايي در ميان آن ها مي شود.

به عنوان مثال در اين روابط يكي ممكن است به قصد ازدواج و ديگري براي فرار از تنهايي و رفع نيازهاي جنسي وارد رابطه شود كه اين امر باعث عدم شكل گيري تفاهمات لازم و آسيب هاي روحي به افراد مي شود.

در صورتي كه اين روابط در زندگي افزايش يابد و افراد براي فرار از تنهايي رابطه برقرار كنند در اين صورت بي بند و باري و عدم تعهد در زندگي به وجود مي آيد و افرادي كه براي پر كردن تنهايي شان خود را درگير روابط عاطفي زيادي كرده اند در نهايت نمي توانند براي آينده شان تصميم درستي بگيرند و شريك زندگي خوبي را نخواهند توانست انتخاب كنند.

در اين مواقع افراد دچار سردي در زندگي مي شوند زيرا فردي كه وارد زندگي خود كرده اند كه  به او وابستگي احساسي ندارند و از انگيزه هاي اساسي زندگي مشترك بي بهره هستند.

شروع رابطه جديد بعد از شكست

بسياري از افراد بعد از اين كه در رابطه عاشقانه شكست خوردند به دليل ترس از تنهايي به سرعت وارد رابطه ي جديدي مي شوند و شروع يك رابطه جديد به خاطر ترس از تنها ماندن معمولا بدون درك واقعيت هاي زندگي ايجاد مي شود، هرگز به خاطر اين كه از رابطه قبلي احساس كمبود و شكست مي كنيد وارد رابطه جديدي نشويد اگر چه تنهايي آزاردهنده است مخصوصا اگر به مدت طولاني باشد اما هرگز به خاطر ترس از تنهايي خودتان را درگير رابطه جديدي نكنيد.

در اين شرايط اگر وارد رابطه جديد شديد به طور معمول آن را براي مراقبت از خود و بدون در نظر گرفتن طرف مقابل و اولويت هاي يك رابطه ايجاد كرده ايد بسياري از افراد تصور مي كنند كه ايجاد كردن رابطه كوتاه مدت مي تواند التيام دهنده و مفيد باشد.

اگر در رابطه جديد دچار وابستگي شديد در اين حالت تجربه هاي رابطه شكست خورده قبلي براي شما به وجود مي آيد، شما بايد قبل از شروع رابطه جديد تمام تلاش خود را انجام دهيد تا از تمام جنب هاي رابطه قبلي رهايي يابيد و زخم هاي رابطه قبلي را التيام بخشيد در اين شرايط شما نياز داريد تا مشكلات و اندوه رابطه قبلي را كنار بگذاريد و با آن كنار بياييد و بايد قبل از شروع رابطه جديد از غم و ناراحتي رابطه قبلي به طور كامل بيرون بياييد. شما بايد ديدگاه خود را نسبت به مفهوم تنهايي عوض كنيد و توجه داشته باشيد كه تنهايي رخداد فاجعه باري نمي باشد و شما هم قرار نيست تا آخر عمر تنها بمانيد.

انسان موجودي اجتماعي است و ذاتا ميل به دوست داشته شدن و بودن در كنار ديگران را دارد، اين كه كسي را داشته باشيد كه او را دوست داريد و همواره در كنار او باشيد حس خوبي را به شما انتقال مي دهد در صورتي كه اين طور باوري را در خودتان تقويت كنيد و با صبر و حوصله دست به انتخاب بزنيد مطمئنا موفق خواهيد شد تا در اين صورت زندگي مشترك عاشقانه اي را براي خود ايجاد كنيد، ازدواج به خاطر فرار از تنهايي مشكلي از شما حل نخواهد كرد.

راه هاي ديگر براي درمان تنهايي

ازدواج كردن و وارد يك رابطه شدن تنها راه حل براي درمان تنهايي نمي باشد. براي درمان تنهايي راه هاي ديگري هم وجود دارد در اين مقاله به موثرترين راه ها كه باعث غلبه بر تنهايي مي شود مي پردازيم به عنوان مثال مي توانيد با توجه به علايق خود وارد گروه هاي جديدي از افراد شويد و يا در كلاس هاي كتاب خواني و يا موسيقي اگر علاقه داريد ثبت نام كنيد و با افراد بيشتري آشنا شويد.

در اين شرايط حرف هاي مشتركي براي گفتن داريد و مي توانيد با ديگران روابط صميمانه اي را ايجاد كنيد كه بر روي زندگي شما تاثير بسياري خواهد گذاشت.

ممكن است آدم هايي كه شبيه به خودتان است پيدا كنيد، در خانه ماندن و بي تحركي باعث مي شود تا افكار مزاحم به سراغتان بيايد و روانتان را افسرده كند در اين شرايط سعي كنيد از خانه بيرون برويد و صبح ها به پارك رفته و پياده روي و ورزش كنيد و ورزشي كه به آن علاقه داريد ثبت نام كنيد در اين موقعيت با افراد بيشتري آشنا خواهيد شد و از تنهايي تان به خوبي بهره خواهيد برد.

با انجام دادن فعاليت هاي مفيد لحظات تنهايي را براي خود لذت بخش كنيد و براي خودتان وقت بگذاريد براي مثال مي توانيد استعدادهاي هنري خود را در اين زمان پرورش دهيد، كتاب بخوانيد، فيلم ببينيد و هم چنين به كمك مشاور متخصص مي توانيد جنبه هاي مختلف شخصيتي تان را پيدا كنيد و تا زماني كه جفت مناسب براي شما يافت شود به رشد و توسعه فردي خود بپردازيد.

منبع :  ازدواج براي فرار از تنهايي | راه حلي نجات دهنده يا غلط

شروع زندگي زناشويي در عين حال كه مي تواند جذاب باشد، استرس و چالش هايي را نيز، همراه خود دارد. يكي از اين چالش ها كه براي بسياري از زوجين مشكل زا مي شود مديريت بحث با همسر مي باشد كه در اين مقاله به راه هاي مديريت اين مشكل پرداخته شده است.

زن و مردي كه همديگر را براي زندگي مشترك خود انتخاب مي كنند، هردو از خانواده هاي متفاوت و البته كه دو انسان مستقل هستند كه هرچقدر هم كه قبل از ازدواج ميزان شباهت هاي بين فردي خود را بررسي كرده باشند و بر اساس وجود شباهت ها تصميم به ازدواج گرفته باشند بازهم نمي توانند اين انتظار را داشته باشند كه در زندگي مشترك خود در هيچ زمينه اي باهم اختلاف نظر نداشته باشند و هيچگاه باهم بحث نداشته باشند.

 در واقع مي توان گفت كه بحث و اختلاف نظر بخش اجتناب ناپذير زندگي مشترك است و حتي مي تواند به بقا و رشد رابطه كمك كند، چون زن و مردي كه در مورد مسائل مختلف با يكديگر بحث و گفت و گو مي كنند حفظ و بقاي رابطه برايشان اهميت دارد و سعي مي كنند با بحث و گفت و گو بسياري از مسائل را مورد بررسي و حل قرار دهند.

ارتباط موثر با همسر

اما بايد توجه داشته باشيم كه ما نمي توانيم هر جر و بحثي را مفيد بدانيم، در واقع بهتر است به جاي واژه جر و بحث موثر با همسر از واژه گفت و گوي مسالمت آميز با همسر استفاده كنيم و بدانيم كه ما زماني مي توانيم رابطه اي موفقيت آميز با همسر خودمان داشته باشيم و به بقاي رابطه مان اميدوار باشيم كه بتوانيم راه هاي گفت و گوي مسالمت آميز با همسر خود را فرا بگيريم و از پرداختن به روش هاي مخرب خودداري كنيم.

عوامل و موانع ارتباط صحيح با همسر

اختلاف نظر و چالش بين زن و مرد به دلايل مختلفي مي تواند بروز پيدا كند، مشكلات شخصيتي، مشكلات اقتصادي، اختلاف فرهنگي، مذهبي، اجتماعي، اعتياد، پرخاشگري و غيره از جمله دلايل بروز اختلاف بين زن و مرد است كه اين مشكلات اگر كه با عدم مهارت حل مسئله همراه باشند پايدار مي مانند و در عين حال برخي از آن ها چه در صورت وجود مهارت حل مسئله چه در صورت عدم وجود اين مهارت ها حل شدني نيستند.

در اين شرايط مي توان گفت طلاق مي تواند تنها راه موثر باشد، اما در اكثر مواقع بسياري از مشكلات زناشويي با داشتن مهارت حل مسئله قابل حل هستند و اگر زن و مرد بتوانند به صورت مسالمت آميز در مورد مشكلاتشان گفت و گو كنند و در زمان مناسب به مشكلات بين فردي شان بپردازند خيلي راحت مي توانند از بروز مشكلات بزرگ و لاينحل جلوگيري كنند و رابطه اي پايدار و مثبت را با يكديگر تجربه كنند.

مهارت هاي ارتباط موثر زناشويي

همانطور كه اشاره كرديم واقعيت اين است كه برخي از مشكلات خارج از كنترل افراد هستند و كاملا قابل درك است كه افراد نتوانند با آرامش با آن مشكلات برخورد كنند اما بسيار مهم است كه شما بتوانيد تحت هر شرايطي بهترين واكنش را داشته باشيد و سعي كنيد راه حل هاي مناسب و موثر را مورد بررسي قرار دهيد.

 اگر مشكلات شما آنقدر بزرگ هستند كه گاهي احساس مي كنيد كه به بن بست رسيده ايد حتما نيازمند دريافت كمك حرفه اي از يك متخصص هستيد و بديهي است كه با اكتفا كردن به مطالب يك يا چند مقاله نمي توانيد اين مسائل را حل كنيد، اما داشتن مهارت گفت و گوي مسالمت آميز در واقع نوعي روش پيشگيرانه براي جلوگيري از بروز مشكلات بزرگ است و در مواقعي كاربرد دارد كه شما با اختلاف نظرهايي با همسرتان مواجه مي شويد كه حتما نيازمند اين هستيد كه بتوانيد در مورد آن ها صحبت كنيد و به حل آن ها بپردازيد كه در اينصورت راه حل هاي زير مورد استفاده تان قرار مي گيرد.

1. نسبت به احساسات و رفتارهاي خود آگاهي داشته باشي

برخي از افراد هيچ شناختي از خود، احساسات و رفتارشان ندارند، به همين دليل در هنگام بروز اختلاف متوجه رفتارهايي كه از خود بروز مي دهند و حرف هايي كه به زبان مي آورند نيستند. شايد اگر از اينگونه افراد بپرسيد كه چرا چنين حرفي را زدي و يا چرا اينگونه رفتار كردي با كمال ناباوري اين حرف را از آن ها بشنويد كه نمي دانم، يا بگويند كه دست خودم نبود، كنترلي روي رفتارم نداشتم! چنين حرفي بسيار عجيب است.

 چطور مي شود فردي كه نسبت به هيجانات، احساسات و رفتارهاي خود آگاه نباشد و كنترلي روي رفتار خود نداشته باشد بتواند به ازدواج فكر كند؟ مگر نه اين است كه شما با ازدواج مسئوليت يك زندگي را بر عهده گرفته ايد؟ بديهي است كه براي اينكه بتوانيد زندگي تان را به درستي اداره و مديريت كنيد نيازمند خودآگاهي هستيد.

 بنابراين اگر كه فردي هستيد كه از احساسات خودتان آگاه نيستيد، نمي توانيد احساساتتان را به درستي بيان كنيد و به طور كل به خود آگاهي نرسيده ايد نيازمند اين هستيد كه به اين مهارت دست پيدا كنيد و دستيابي به اين امر نياز به تمرين و پشتكار زياد دارد و گاهي براي دستيابي به اين مهارت نياز هست كه از يك فرد متخصص كمك بگيريد. اينكه از چه روشي براي دستيابي به چنين مهارتي استفاده مي كنيد اهميت چنداني ندارد، مهم اين است كه شما بتوانيد به اين امر مهم دست پيدا كنيد.

2.  حل مسئله در زمان مناسب از راه هاي ارتباط صميمانه با همسر

برخي از افراد، زماني كه شروع به صحبت با همسر خود مي كنند به اشتباه، اتفاقات قبل را نيز يادآوري مي كنند و در حين صحبت به مسائل مختلفي اشاره مي كنند، در صورتي كه چنين كاري كاملا اشتباه است، شما بايد ياد بگيريد كه هر مسئله را در زمان مناسب خودش حل كنيد و در حين صحبت با همسرتان فقط در مورد يك مسئله صحبت كنيد، در چنين صورتي تمركز و توجه همسر شما روي صحبت هاي شما بيشتر مي شود و بهتر مي تواند حرف هاي شما را درك كند و بپذيرد.

3. در زمان مناسب با يكديگر صحبت كنيد

سعي كنيد وقت شناس باشيد و زمان مناسبي را براي صحبت كردن با همسرتان انتخاب كنيد. بهتر است زماني كه هر دوي شما عصباني هستيد از صحبت كردن اجتناب كنيد. اجازه بدهيد كه هر دويتان آرام شويد و در وضعيت مناسب تري قرار بگيريد و بعد شروع به صحبت كنيد. توجه به آمادگي هر دو نفر براي صحبت كردن از اهميت ويژه اي برخوردار است. شايد نياز باشد كه زماني تنها باشيد. به همسرتان بگوييد كه نياز به تنهايي داريد و در صورت امكان از منزل خارج شويد، يك پياده روي مي تواند شما را آرام تر كند و شما را براي صحبت آماده كند.

4. طوري صحبت نكنيد كه به عنوان فردي غرغرو شناخته شويد

اين مسئله بيشتر در مورد خانم ها صدق مي كند، متاسفانه برخي از خانم ها انتظار دارند كه همسرشان خودشان متوجه مشكل پيش آمده شوند و در واقع همسرشان به خودي خود به علت ناراحتي آن ها پي ببرد، به همين دليل اينگونه خانم ها شروع به نيش و كنايه زدن به همسر خود مي كنند و به صورت مبهم اشاره اي به ناراحتي شان مي كنند و چون نمي توانند از اين طريق منظورشان را به همسرشان بفهمانند و به هدفشان برسند به عنوان زني غرغرو شناخته مي شوند كه مدام از شرايط ناراضي است و از شرايط شكايت مي كند.

 بنابراين بسيار مهم است كه خانم ها به تفاوت خودشان با آقايان پي ببرند و بدانند كه آقايان به مانند خانم ها توانايي چنداني در فهم نيش و كنايه ها ندارند و شنيدن حرف هاي مبهم برايشان ناخوشايند است، البته برخي از آقايان نيز چنين هستند و به جاي بيان واضح احساساتشان شروع به رفتارهاي ناسازگارانه و ناخوشايند مي كنند كه چنين روشي كاملا اشتباه است. 

پيشنهاد مشاور:راه هاي بهبود مهارت هاي كلامي با همسر

بنابراين بايد به اين مسئله توجه كنيد كه اگر از مسئله اي ناراحت هستيد به صورت واضح و روشن در مورد آن مسئله صحبت كنيد و ناراحتي تان را مستقيما بيان كنيد. همچنين سعي كنيد هر زمان كه با همسرتان بحث مي كنيد و در مورد مشكلي خاص گفت و گو مي كنيد بعد از آن، ديگر در مورد آن مسئله صحبت نكنيد و سعي كنيد اوقاتي خوش براي خودتان و همسرتان فراهم كنيد تا مشكلات و اختلاف نظرها كل زندگي شما را تحت الشعاع قرار ندهد و مانع از داشتن اوقات خوش بين شما و همسرتان نشود. در اينصورت نيز همسرتان شما را فردي غرغرو خطاب نمي كند بلكه متوجه مي شود كه در زمان بروز اختلاف به حل مشكل مي پردازيد و در زمان هاي ديگر هم به ساختن اوقات خوش مي پردازيد.

5. خصوصيات خوب و بد را در كنار يكديگر ببينيد

متاسفانه برخي از افراد ديدگاهي سياه و سفيد دارند، به اينصورت كه در شرايط مساعد، همسرشان را خوب مطلق مي دانند ولي به محض بروز اختلاف، تمام خوبي هاي همسرشان را از ياد مي برند و به او به عنوان فردي بد و مطلقا سياه مي نگرند و اين باعث مي شود كه در زمان بروز اختلاف با همسرشان بدترين رفتار را با وي داشته باشند و فقط به رفتارهاي بد همسرشان اشاره كنند.

 اما واقعيت اين است كه افراد خصوصيات مختلفي دارند كه برخي از آن ها ممكن است از نظر شما خوب باشد و برخي بد و ناپسند، اگر شما از بابت رفتاري از جانب همسرتان ناراحت و دلخور هستيد نبايد تنها به رفتارهاي ناراحت كننده و ناخوشايند او توجه و اشاره كنيد، بلكه نياز است كه در عين حال كه از او انتقاد مي كنيد به رفتارهاي مثبت او نيز اشاره كنيد و از او بابت رفتارهايش تشكر كنيد مثلا «تو خيلي انسان با محبتي هستي، من از اينكه همسر با محبتي مثل تو دارم بسيار خوشحالم و ازت ممنونم اما رفتاري كه امشب با من داشتي باعث شد كه احساس بدي به من دست بده و احساس كنم كه ...».

با استفاده از اين لحن صحبت كردن در عين حال كه ناراحتي و احساستان را بيان كرديد، عشق و دوست داشتنان را نيز به همسرتان نشان داده ايد و از او قدرداني كرده ايد و از اين طريق او را براي شنيدن حرف هايتان مشتاق تر كرده ايد.

منبع : 10 راه براي مديريت موثر بحث با همسر